بازم دزدي
چن شبه پیش رفتم استخر، بعد از شنا اومدم لباسامو بپوشم دیدم روموبایلم 4 تا میس کال و 6 تا اس ام اسه از دوس دخترم:اس ام اس 1: عزیزم چرا زنگ میزنم جواب نمیدی؟اس ام اس 2: انگار سرت شلوغه جواب اس ام اس هم نمیدی ..اس ام اس 3: همین الان زنگ میزنی وگرنه من می دونم و تو !ـ اس ام اس 4: کثافت آشغال معلوم هست کدوم گوری هستی؟اس ام اس 5: تقصیر منه که آدم حسابت کردم کچل ایکبیری با اون قیافه تخمیت. گمشو بروپیش همون دختر عموی...ـ اس ام اس 6: راستی اینم میگم که بسوزی منو دوستت کیارش دو ماهه رابطه داریم.... بای!!!
تو این سریال ماه رمضون دید:
زنه هی میگه: من بچه می خوام مرتضی
من بچه می خوام مرتضی
**خوب بجای مرتضی یک بار میگفتی پسرك اریایی، من تا الان 4 تا بچه واست درست کرده بودم
باورم نمیشه که امسال تو سریالای ماه رمضون از روح خبری نیست ....
اصن روح انگیز شده بودیم تازه :))
دید تو این فیلم های ایرانی، زنه شوهرش مشکل داره میره امام زده میاد حامله میشه؟؟
** حقیقتا من به این سرایدار امام زاده مششکوکم !!!
میگن تو جهنم همش میگی
یادش بخیر ...
ایرانم همینجور بود!
همین الان با ننم قهر کردم !
فقط موندم اسم آلبوم اولمو چی بذارم...؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دی جی شریعتی
برا ده ثانیه چشم از موتورم برداشتم دو دَرِش کردن. رفتم کلانتری میگه پنجشنبه مامور تجسس زودتر میره خونه برو شنبه بیا، شنبه رفتم میگه زنگ بزن 110 صورت جلسه کنه تو محل! یعنی یارو دزده تو شوروی داره با موتورم تک چرخ میزنه من هنوز نتونستم شکایت کنم! |: |:
تیمای لیگ برتر رو می بینی،شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه
آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت
تو پیام بازرگانی نشون میده پیره زنه تنها و خسته نشسته، بعد نوهش بهش اساماس میده، از تنهایی در میاد و خوشحال و خندون میشه. بعد میگه: هیچ کس تنها نیست. "همراه اول"
پشت سرش تبلیغ نشون میده یارو تولدشه، همه بهش اساماس میدن، ولی داره از تنهایی میپکه! بعد میگه: پیامکها جای خالی شما را پر نمیکنند. "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی"
یعنی همراه اول میرینه، وزارت ارشاد روش پاتیناژ میره
تو دفتر تلفن خونمون مامانم یه شماره نوشته، جای اسم طرف نوشته:
همون خانمی که در پارک باهاش آشنا شدم!
یعنی عاشقشم!
خخخخخخخخخخخ
آخوند : ببخشید دختر م ! دارید آب می خورید؟
دختر: بعله!آ
آخوند : شما از اقلیت دینی هستید جانم؟
دختر : نه حاج آقا ! ما از اکثریت بی دینیم :))
توی یاهو مسنجر...
پسر: خب عزیزم، من بروم ناهار بخورم، میام.
دختر: مگه روزه نیستی؟
پسر: چرا! اما باید بروم برای مامانم غذا بکشم.
دختر: مگه مامان روزه نیستن؟
پسر: چرا! ولی میخواد غذا را بده به همسایه...
دختر: مگه همسایه شما روزه نیست؟
پسر: چرا هست! ولی یه کارگر اومده داره کاغذ دیواری نصب میکنه براشون، اون روزه نیست.
دختر: چرا روزه نیست؟
پسر: میگه روزها طولانیه، سخت هم کار میکنه، برای همین بدنش نمیکشه.
دختر: پس کارگره روزه نیست؟
پسر: نه نیست!
دختر: چه جالب! منم روزه نمیگیرم.
پسر: خب از اول بگو! من بروم ناهار، مامانم داره صدایم میکنه. شما ناهار ندارین؟
دختر: نه! مامانم خونه نیست.
پسر: من بیارم برات؟
دختر: چی دارین؟
پسر: لوبیاپلو...
دختر: نه! دوس ندارم.
پسر: خب چی دوس داری؟
دختر: چه فرقی میکنه؟ تو که مامان جونت لوبیاپلو درست کرده.
پسر: فکر کنم لوبیاپلو باشه، ندیدم هنوز خودم... تو بگو چی دوس داری؟
دختر: من ماکارونی دوس ندارم. ازش بدم میاد.
پسر: خب چی دوس داری؟
دختر: اوم... خورش کرفس...
پسر: صبر کن... اوف! مامانم خورش کرفس درست کرده. الان برات میارم عزیزم! تا 5 مین دیگه راه میافتم.
دختر: آخه دیوانه! یه لحظه پیش خودت فکر کردی که آخه الان وسط مارمضونی رستوران از کجا گیر میاری که خورش کرفس داشته باشه برایم بگیری بیاری الکی بگی مامانت درست کرده!؟ تا گفتم مامانم خونه نیست، عقل از کلهات پرید. شما پسرها چرا اینجوری هستین آخه!؟ درباره من چی فکر کردی؟ گوشهایم مخملیه؟ احمقم؟ خنگم؟ پسر ندیده هستم؟ یعنی اینقدر بدبختم؟ نه آقا! اشتباه گرفتی. برو دنبال دخترهایی باش که اعتماد به نفسشون مثل عسل شل و وله...
پسر: واقعن ناهارمون خورش کرفسه!
دختر: کوش؟؟؟ وب بده ببینم!
پسر: بیاه!... این کرفس نیست؟
دختر: نمیخوام... قهرم!... بای!
سریال ساختن تو هر قسمتش یا یکی فلج میشه، یا کور میشه، یا ماشین میزنه با کاردک از رو آسفالت جمعش میکنن، یا صاعقه میزنه از وسط دو نیم میشه..... بعد اسمشو گذاشتن: "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" !!!
خو لامصب شاید واسه خودت اتفاق بیفته، شاید واسه عمت اتفاق بیفته، شاید واسه ننت اتفاق بیفته :|
درسته نماز نمی خونیم..روزه هم نمیگیریم..سحر بیدار نمیشیم..ولی دیگه تا این حد بی دین وایمان نشدیم که افطاری هم نخوریم...
امروز نشسته بودیم سر میز داشتیم ناهار می خوردیم، واسم اس ام اس اومده نگاه می کنم می بینم بابامه!
متن اس ام اس: بابا جون عزیزم اون خورشت رو بده بیاد سمت من!
من همینجور هاج و واج موندم! می خنده و بازم بهم اس ام اس میده که: امروز همراه اول بهم 150 تا «مسیج» هدیه داده گفتم حروم نشه!
یک پاکستانی میره خواستگاری بعد از قبول کردن فامیل دختر ، دختر به بچه زنگ میزنه که عکست را برایم روان کو ، بچه میره ده بین دو خر ایستاده میشه و عکس میگیره و ده پشت عکس نوشته میکنه که (اگه شناختی کی استم جایزه داری )
تو خونه دانشجوییم تو شمال، رفتم در یخچالمو باز کردم دیدم هیچی تو یخچال نمونده. عجیب بود. چون دیشبش پرش کرده بودم. یه نگاه به جا تخم مرغی یخچال انداختم دیدم پر شده از ان سوسک. ردشو گرفتم رسیدم به یه سوسک چاق که داشت میرید و یه وینچستر دستش بود و عینک زده بود و مستقیم به من نگاه می کرد و با صدای دو رگه اش که مثل پاچینو بود گفت: هرچی تو جیبته بیریز بیرون! انگشت وسط دست راستمو بهش نشون دادم و در یخچال و بستم و با ترس تکیه دادم به یخچال و به نفس نفش افتادم